داستان فیلم گبه
دختری لر و بختیاری بنام گبه (قالیچه ای که زنان می بافند) در یک یک زندگی صحرانشینی و قشقایی زندگی میکند، او عاشق مرد اسب سوار می شود اما قوانین و رسومات طایفه ای مانعی بر سر راه اوست..
اینفوگرافی گبه
برنده سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری، موسیقی متن و فیلمبرداری در چهاردهمین جشنواره فیلم فجر
دانـ.لود فقط برای آی پــی ایــران مـجاز است!
برای نمایش باکــس دانــلود لطفا V*P*N خود را خامـ.ـوش نمایید و سپس مجددا تلاش کنید
نقد و بررسی
گبه به نویسندگی ، کارگردانی و تدوین محسن مخملباف ، داستان آن را از صحنه کوچکی که روی فرش ایرانی به تصویر کشیده شده است ، ضبط می کند: یک جفت عاشق که سوار اسب می شوند.
گبه ها یکی از انواع فرش های ایرانی است. آنها توسط زنان وابسته به طایفه های لری ، بختیاری یا قشقایی گره خورده اند: چوپانانی که با گله های خود بر فراز کوههای ایران و فراتر از آن سرگردان هستند.
گبه اندازه ای کوچک و ضخیم تر از قالیچه های دیگر است. سطح آن یک سمفونی از رنگ است: زرد خورشید ، سرخ گل ها ، آبی آسمان ، سبز علف ها ، همه آنها در آنجا جمع می شوند. زندگی رنگ است ، عشق رنگ است ، زیبایی رنگ است: رنگهای طبیعت پیرامونی که روی لباسهایی که می پوشند و روی گبه هایی که درست می کنند ، این زنان در زیر آفتاب و ابرها ، روی چمنها و در میان گلها زندگی می کنند.
همانطور که غنی از رنگ است ، یک گبه معمولاً یک الگوی بسیار اساسی دارد ، گاهی اوقات فقط یک صحنه کوچک در فرش قرار دارد.
من به آن نقاشی های چینی با جوهر روی کاغذ برنج ، در گوشه ای با ماهیگیر کوچکی در یک قایق کوچک فکر می کنم: این یک داستان است ، اندازه یک لکه ، و فضای باقی مانده فقط چیست؟ پوچی؟ یا شاید کل داستان بسیار بزرگتری را روایت می کند؟ در مورد هنرمند ، در مورد ساختن آثار هنری؟ گبه این فیلم با این جزئیات شبیه همان نقاشی های چینی است: یک صحنه کوچک به اندازه یک لکه در سطح وجود دارد. یک جفت عاشق سوار بر اسب ؛ و تمام سطح فرش ، در حال انفجار در رنگ ها ، با ظرافت از داستان کوچک حمایت می کند.
یک زوج پیر به مدت چهل سال گبه خود را برای شستن آن در رودخانه حمل می کنند ، همانطور که این کار را هر روز انجام داده اند. این یک آیین شده است.
یک گبه و یک مراسم: ما وارد حوزه جادو می شویم. و جادو چیزی است که ما در این فیلم می بینیم: گبه در حال زنده شدن است ، تبدیل شدن به زنی جوان که داستان این جفت عاشق را تعریف می کند. داستانی که چهل سال دوام داشته است.
ما آیین ها را با اعمال دینی مرتبط می کنیم ، در حالی که معنای آنها بیشتر است. آیین ها حافظه جمعی تمدن ها را زنده نگه می دارد. تمدن بدوی تر ، آشکارتر است.
یک مراسم ، با جزئیات دقیق آن ، با تکرارهای دقیق آن ، زنده نگه داشتن یادآوری است: شرکت دوباره در یک رویداد مهم ؛ برای لغو زمان و زندگی در هنگام وقوع واقعه. مشارکت ، نه واکنش دوباره. پدر الكساندر اشمن كتاب كتاب تحسین برانگیزی در مورد شریعت به عنوان رمز و راز پادشاهی نوشت: در آنجا صفحات بسیار خوبی در مورد یادآوری به عنوان شركت ، زمان لغو و حضور در آنجا برای دیدن شور ، مرگ و معاد خواهید یافت.
مراسم شستن گبه در این فیلم شخصی است: این زوج پیر هر روز داستان جفت عاشقان را به یاد می آورند: یادآوری به عنوان شرکت ، لغو وقت.
اما ، همانطور که گفتم ، این صحنه از سوار شدن دو عاشق فقط بخشی کوچک از کل سطح فرش است: داستان عشق در یاد آن تمدن چوپانی به یاد می آید: طایفه چوپانانی که بر فراز کوههای زاگرس مهاجرت می کنند در جستجوی چمن برای گله های خود. قبیله ای ، همراه با حیوانات خود ، فرهنگ بدوی خود را با قوانین و تابوهای شدید ، لازم برای بقا ، حمل می کند. جامعه ای که از طریق زور فرهنگ خود زنده نگه داشته می شود ، فرهنگی که با آداب و رسومی که با دقت رعایت می شود زنده مانده است.
و البته در اینجا پاراجانف و نه تنها او به ذهن خطور می کند: همچنین تیان ژوانگ-ژوانگ چینی. آنها همچنین در فیلمهایشان جوامع باستانی را به زور تشریفات ، سنتها ، قوانینی به تصویر کشیده اند که درک آنها دشوار است زیرا آنها از منطق سرپیچی می کنند: این قوانین بیانگر یک ماتریس فرهنگی است ، یک سیستم ارزشها که گروه را به عنوان یک کل تعریف می کند.
آنچه مخملباف در این تصویر از فرهنگ مردسالار به ارمغان می آورد ، استفاده از رنگ و صدا است: این افراد حساسیت خاصی نسبت به رنگها دارند ، آنها زندگی خود را در محاصره رنگهای طبیعت ، با رنگهای روشن لباس زنانه خود ، با رنگ می گذرانند. آنها گبه های خود را قرار دادند و همانطور که تمام زندگی خود را در خارج می گذرانند ، این افراد درک خاصی از زبان اصوات دارند ، چه صدای پرندگان و حیوانات ، چه صدای چمن های باد ، چه از سنگهای مسیرهای پیاده روی در کوه ها ، یا رودخانه و مخملبه موفق شد به هر صدا ، به هر رنگی در فیلم خود نقش فعالی داشته باشد: با نحوه قرارگیری آنها ، با نحوه تکرار آنها ، با نحوه همراهی آنها با احساسات مردم. این فیلم جشن تماشایی است.
زبان : فارسیموسیقی : حسین علیزاده
0 نظر